۱۳۹۶ اسفند ۴, جمعه

ای اسد بیگی( تقدیم به زحمتکشان دلاور سرزمین شکر، با الهام از پیامهای روزانۀ کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه): سیامک م. 

ای اسد بیگی که حقم خورده ای
 مزد کارم را خیالت برده ای؟ا
می کشیم بیرون از حلقوم تو
 تا ندانی زنده ای یا مُرده ای! 
 

ای اسد بیگی

 سیامک م.  
 ده قطعه زیر تقدیم به زحمتکشان دلاور سرزمین شکر، با الهام از پیامهای روزانۀ کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه
(شاید بتواند در اعتراضات تعیین کنندۀ بعدی به صورت دسته جمعی و با آهنگ خوانده شوند!)

از زبان کارگران رزمندۀ نیشکر هفت تپه: 

ای اسد بیگی که می نازی به آن سرمایه ات
لیک می ترسی چو سگ هر لحظه تو از سایه ات
عاقبت ما کارگرانِ متحد در مجتمع
می کِشیم  با دست خود امروز و فردا خا ... !  

ای اسد بیگی که می بافی برای ما دروغ
مرحبا بر تو و آن بی شرمی و "هوش و نبوغ"!
آن چنان بیچاره و درمانده و خوارت کنیم
 تا بسابی و بسازی بعد از این تو کشک و دوغ !

ای اسد بیگی که حقم خورده ای
 مزد کارم را خیالت برده ای؟ا
می کشیم بیرون از حلقوم تو
 تا ندانی زنده ای یا مُرده ای!  

ای اسد بیگی چه می خواهی دگر از جان ما؟
خورده ای مزد و مزایا و بریدی نان ما
گور خود را گُم کن و گمشو از این شهر شکر
ور نه بیرونت کنیم با زور همکاران ما

ای اسد بیگی که بردی مزد ما زحمتکشان
باش تا فردا برآید، این خط و این هم نشان!
آن چنان "مزدی" دهیم اعمال ننگین ترا
تا روی از ترس نزد عمه ات، زوزه کشان!

ای اسد بیگی، برو از شهر ما دیگر نیا
مردک دزد و دغلباز و چاخان و بی حیا
ور نه با تیپا بیاندازیم ترا آشغالدونی
نوچه هایت هم ببر همراه خود تا ناکجا

ای اسدبیگی که آوردی دوباره نوچه هات
کاسه لیسان پلید و دوره گرد کوچه هات
باز با اردنگ بیرون میکنیم این گله را
تا بر آید از نهادت آه بر آن لوچه هات

  ای اسدبیگی که می نازی به آن قائم مقام احمق و بی مایه ات  
 رستمی آورده ای با حیله و امیدِ پوچ، تو به زیر سایه ات  
 رستم دستان همین زحمتکشان متحد در مجتمع با عزم خود 
 می کشانند عاقبت با دست خود از زیر پای هردوتان چارپایه ات
  
  ای اسد بیگی مگر ... خُل شدی؟  
  این چنین دیوانه و اُمُل شدی   
  می زنی از بهر ما لاف و گزاف      
 این چنین از بهر ما بلبل شدی!

ای اسد بیگی حیا کن، خیره سر، دیگر بس است!
 هفت تپه را رها کن، بی پدر، دیگر بس است!    
  ما به دست خود بسازیم مجتمع را با تلاش
گور خود را گُم بکُن، خاکت به سر ، دیگر بس است!

سیامک م.  
4 اسفند  1396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر