۱۳۹۵ مهر ۷, چهارشنبه

وهم باره: جعفر مرزوقی(برزین آذرمهر)

وهم باره

 barzin-azarmehr







جعفر مرزوقی(برزین آذرمهر)

وهم باره

 

*


شب،

با شکست خورشید،

زد فاتحانه فریاد :

« دیگر

تمام

شد.»

ننهاده چشم برهم

نی ،

در نیِ سحر هنوز،

زنگی زتاج سر،

خورشیدِ نو تری بود

گسترده بال و پر...

*

جعفر مرزوقی(برزین آذرمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر